پرنده کوچک من بال هایت را باز کن پرواز کن،آسمان از آن توست.
پر باز کن پرواز کن تا اوج، تا عشق، تا خدا
می دانم که می رسی در طالع تو نیک بختی است پس نهراس پرواز کن.
به امید نگاھت ایستادن
به روی شانه ھایت سر نھادن
خوشتر از این آرزویی است
دھان کوچکت را بوسه دادن
می خوام از این به بعد خاطرات خودم و عزیزم را بنویسم . تازه اول راه هستیم . ولی اون از وبلاگ من خبر نداره . می خوام بعد از نامزدیمون نشونش بدم .
دیشب زن برادرش اومد خونه . یه طوری در مورد خوبیهاش می گفت که دوست داشتم همون لحظه خونمون باشه . واقعاْ دوست دارم هرچه زودتر ببینمش . باور کن دیشب تا نزدیکی های صبح خوابم نبرد و بیدار بودم . نزدیک بود صبح دیر به سرکار بروم . واقعاْ اگه اخلاق و رفتارش اینطور باشه من دیگه از خدا هیچ چیز نمی خوام .آخه اخلاق و رفتار برای من خیلی شرطه .
فعلا برای امروز کافیه .
۱۳۸۹/۰۴/۱۳