قلب من در هر زمان
خواهان توست
این دو چشم عاشقم
مهمان توست
گرچه لبریز غمی درمانده ام
این نگاهم در پی درمان توست
کاش آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من
می سپردم که مراقب باشی
جنس این جام بلور است
پر از عشق و غرور است
مبادا که بازیچه شود می شکند
بهت نمی گم تو دلمی
چون دل من پر از غمه
بهت نمی گم تو گلمی
چون عمر گل خیلی کمه
بهت می گم عزیزمی
چون هرچه بگم بازم کمه
ترانه ی باران
سرمای سرد زمستان بود
می رود از پیش چشمانم چه زود
یاد دارم ،
آن روز باران بود ...
راه ها نزدیک ،
آرزوها دور
آدمی بی چتر ،
یک نفر در فکر او
مردی در نمایشگاهی گلدان می فروخت . زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد . بعضی ها بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم طرحهای ظریفی داشتند .زن قیمت گلدانها را پرسید و شگفت زده دریافت که قیمت همه آنها یکی است .او پرسید:....
چرا گلدانهای نقش دار و گلدانهای ساده یک قیمت هستند ؟چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیشتری برده است همان پول گلدان ساده را می گیری؟
فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را که ساخته ام می گیرم. زیبایی رایگان است .