اگه دیدی دلی تنها نشسته
میان رنج و غمها نشسته
نگو آن دل چرا تنها نشسته
بدان که دوریت او را شکسته
قلب من به قلب تو خورده گره
نکنه ناز کنی باز کنی این دو گره
من به یادت یه حساب باز می کنم
شکل ماهت را پس انداز می کنم
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی
می خوام بگم دوستت دارم شاید که باورت بشه
چیکار کنم تا بتونم عشقم بهت ثابت بشه