ترانه ی باران
سرمای سرد زمستان بود
می رود از پیش چشمانم چه زود
یاد دارم ،
آن روز باران بود ...
راه ها نزدیک ،
آرزوها دور
آدمی بی چتر ،
یک نفر در فکر او